"حس میکردم اگر آبستره و رها کار کنم میتوانم نفس بکشم"این را هادی جمالی هنرمند نقاش و معمار ضمن تاکید بر حضور نظمی رها شده در آثارش گفت. او هنرمندی است که شاعرانگی، طراوت و عطر بوی بهار نارنج شیراز در میان خراش های آثارش نهفته است.

در ادامه گفتگوی خبرنگار گالری آنلاین را با این هنرمندبه مناسبت زادروش،می خوانید:

هادی جمالی متولد 1329 شیراز است. او فارغ التحصیل معماری داخلی از دانشگاه هنر، کارشناسی ارشد طراحی صنعتی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی، عضو هیات علمی همین دانشکده، عضو افتخاری انجمن هنرمندان نقاش ایران و نیز عضو چندین گروه هنری است.

جمالی دارای سابقه تدریس دانشگاهی است و در نمایشگاه های انفرادی و گروهی بسیاری در داخل و خارج از کشور آثارش را شرکت داده است.

کسب جوایز مختلف، ارائه مقالات هنری در سمینارهای دانشگاهی و مراکز فرهنگی، تالیف کتاب های آموزش طراحی، داوری مسابقات هنرهای تجسمی و اجرای نقاشی های دیواری در تهران از جمله فعالیت های هنری این هنرمند محسوب می شوند.

وی در سال 59 با منیژه صحی از هم دانشگاهی هایش ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پگاه و پویا ، هر دو از هنرمندان نسل امروز کشورمان است.

آثار این نقاش تحت تاثیر فرم ها و نقش و نگارهای ایرانی است و به نوعی از فضاهای معماری سنتی ایران تاثیر گرفته است.

"آبستره اکسپرسیونیسم"، عنوان سبکی است که میتوان برای آثار وی نام برد، به اعتقاد جمالی، این سبک نوعی آبستره است که تاثیر شدیدتری از آن دارد و کمی خشونت در آن به کار رفته است. یعنی آبستره رمانتیک نیست و به نوعی جدی تر و با سرعت بیشتری کار می شود.

هادی جمالی از دوران کودکی و چگونگی شروع مسیر هنری خود، در گفتگو با خبرنگار گالری آنلاین گفت :

متولد شیراز هستم، در خانواده ای بزرگ شدم که شعر و ادبیات در میانشان جایگاه ویژه ای داشت و شاعر بودند. پدرم را در دو سالگی از دست دادم، برادر بزرگترم نقاش و شاعر بود، او نقاشی سیاه قلم انجام می داد و نه سال از من بزرگتر بود اما متاسفانه در جوانی درگذشت. آن زمان ایشان از شخصیت های بسیار تاثیرگذار در زندگی من بود، عمویم "جمال الدین جمالی" متخلص به "جمال" نیز از شاعران بزرگ زمان اواخر قاجار و اویل پهلوی اول بود که آثارش در آن زمان و پس از انقلاب چاپ شد.

از همان کودکی و زمانی که به مدرسه نمازی شیراز می رفتم نقاشی روزنامه دیواری کار می کردم و به همین ترتیب از همان چهارده، پانزده سالگی کار نقاشی را انجام می دادم. در آن دوران بسیار تحت تاثیر مجسمه سعدی در شیراز ساخته ی ابولحسن خان صدیقی بودم.

هادی جمالی ١٣٤٤ دوره دبیرستان

در سال 47 در رقابتی مربوط به رشته ی مینیاتور شرکت کردم و در استان فارس مقام اول را کسب کردم. آن زمان هر سال نفرات برتر رشته های هنری دبیرستان های هر استان را به اردوی هنری در رامسر می بردند که از تمام شهر ها در رشته های مختلف هنری مثل نقاشی رنگ روغن، آبرنگ، مینیاتور، تئاتر، موسیقی و... گرد هم می آمدند و نفرات برتر هر رشته را مشخص می کردند. آنجا نیز من رتبه نخست را بدست آوردم، همانجا بود که اولین دیدار من با آقای واحد خاکدان صورت گرفت، ایشان نیز از تهران در رشته ی آبرنگ شرکت کرده بودند. سه ماه بعد نیز در هنرستان هنرهای زیبای پسران در پیچ شمیران همکلاس شدیم و از آن زمان تا الان در حدود 45 سال از این دوستی می گذرد.

آن زمان من با حمایت یکی از بستگانم، مرحوم عالیوندی از مدرسین هنرستان، برای ادامه تحصیل به تهران آمدم. وی من را در تهران بسیار حمایت کرد و تاثیر بسزایی در مسیر زندگی هنری من داشت.

سطح هنرستان آن دوران از دانشگاه بالاتر بود و اغلب هم دوره ای های من جزء افراد سرشناس هنری امروز هستند.

هنرستان سه کلاس برای سالهای اول، دوم و سوم داشت و هنرجویان با یکی از اساتید "جعفری ، نامی و محمدی" دوره ای را آغاز و تا پایان با او می گذراندند. در هر کلاس پانزده هنرجو حضور داشت که تعداد زیادی از این هنرجویان از شهرستانها می آمدند.

در دوره ی ما آقای خاکدان، محمد رضا دادگر، مصطفی اسداللهی، اردشیر تاکستانی و چند نفر دیگر بودند که همینطور که می بینید در میان این پانزده نفر حداقل پنج، شش نفر جزو نخبگان هستند.

نقاشی حوزه جذابی برایم بود اما همراه با سایر دوستان حس می کردیم نقاشی را در حدی که باید می دانستیم در سه سال آموزش دیده بودیم، همچنین در آن دوران مخارج افراد از طریق کار هنری به سختی تامین می شد و به ندرت کاری فروش می رفت و تنها اگر فردی کلاس آموزشی داشت تا حدی می توانست از این راه درآمد داشته باشد. در نتیجه تصمیم گرفتیم بعد از ورود به دانشکده نقاشی را ادامه ندهیم. ضمن اینکه نقاشی برای من بسیار مقدس بود و دوست نداشتم نقاشی بکشم و بفرشم، بنابراین من در رشته ی معماری داخلی دانشکده هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر فعلی) پذیرفته شدم و بعد از آن به خدمت سربازی رفتم و در وزارت مسکن و شهرسازی به عنوان مهندس ناظر مشغول به کار شدم، تا اینکه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در سال 66 توسط خانم کاتب که از همکلاسی هایم در رشته معماری داخلی بود، پایه گذاری شد و حدود 100 هنرجو در رشته نقاشی و گرافیک جذب کرد، از من و خانم صحی دعوت شد برای تدریس به آنجا برویم و من نیز استاد طراحی شدم.

این دانشکده هم سال به سال رشد کرد و هنرجویانش بیشتر و رشته های دیگر اضافه شد، در همان دانشگاه ادامه تحصیل دادم و چون رشته ی معماری داخلی خوانده بودم، برای ارشد باید در همان شاخه انتخاب رشته می کردم و در واقع مانند الان نبود که از هر رشته بشود در رشته های دیگر انتخاب رشته کرد، در نهایت رشته ی طراحی صنعتی را انتخاب کردم که البته به این رشته علاقمند نیز بودم.

پس از اتمام آن از سال 67 عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد شدم و در گروه های نقاشی، معماری و طراحی صنعتی، راندو و طراحی تدریس می کردم. بعد از چند وقت خودم را از وزارت مسکن و شهرسازی بازخرید کردم و وقتم را به طور کامل در دانشگاه گذراندم.

در ادامه این دانش آموخته ی هنرستان هنرهای زیبای پسران در مورد تاثیرات رشته ی معماری و طراحی صنعتی در آثار نقاشی خود این گونه شرح داد:

ما در هنرستان به شیوه ی کاملا آکادمیک پیش می رفتیم، استاد من آقای جعفری بودند، البته با آقای نامی و محمدی هم کار کردم، شیوه ی آموزشی طوری بود که به تدریج به مدرنیسم و آوانگارد ختم می شد و به سمت کلاسیک نمی رفت. پس از مدتی که طراحی را می آموختیم به ما آموزش می دادند که تابلوی نقاشی را چطور آنالیز کنیم، چطور در تاریخ هنر، مدرنیسم پدیدارشد، دوره های مختلف را بررسی می کردیم و در مجموع روش علمی خوبی بود. آموزش بسیار خوبی داشتیم که من هنوز خود را مدیون آن دوران می دانم.

پس از هنرستان در دانشگاه رشته معماری داخلی خواندم که ویژگی هایی داشت که نقاشی می توانست بسیار به آن کمک کند.

هادی جمالی ١٣٥١ دوره دانشجویی

در آن دوران کارهایی که امروز توسط نرم افزار های کامپیوتری برای طراحی انجام می شود ما در ذهنمان تجسم و با دست اجرا می کردیم، در راندوهایمان از اکولین استفاده می شد، این تکنیک را روی مقواهای کانسون بزرگی که پیش از استفاده در آب غوطه ور شده بود و بعد به سرعت روی تخته شاسی کشیده و در آفتاب قرار گرفته بود اجرا می کردیم. این شیوه را فوق العاده دوست داشتم و به دلیل اینکه در هنرستان هم نقاشی خوانده بودم به راحتی می توانستم کار کنم، بدین جهت این تکنیک را ادامه دادم و در ادامه به تدریج از طبیعت گرایی دور شدم و به سمت آبستره رفتم و البته این اتفاق هرگز یک شبه نمی افتد، من طبیعت پردازی، پرسپکتیو، آناتومی، استاتیک (زیبایی شناسی) و ... را به خوبی می شناختم اما همیشه این طبیعت پردازی مزاحم من بود چرا که باید به یک سری اصول وفادار می بودم.

دانستن علم زیبایی شناسی در آثار نقاشی اهمیت ویژه ای دارد چرا که به این واسطه میتوان مخاطب را روبروی اثر هنری میخکوب کرد.

حس میکردم اگر آبستره و رها کار کنم میتوانم نفس بکشم، اینکه لکه لکه های رنگ را بگذارم و بعد با راپید و قلم فلزی رو آن کار کنم برایم بسیار جذاب بود.

آن دوران به شدت تحت تاثیر یکی از اساتید فرانسوی دانشکده به نام آلن بایاش که کتابی هم تحت عنوان اصفهان دارد و همچنین فضاسازی های رامبراند مثل تمرکز نور و تاریکی بخش هایی از تصویر، بودم.

مدتی را به همین شیوه کار می کردم تا زمانی که در سال 77 در متروی صادقیه تهرام مشغول انجام دو کار بزرگ، یکی مربوط به تخت جمشید و کاخ آپادانا و دیگری مربوط به شهر یزد و بادگیر و مساجد بودم. آن دیوارها را با ملات بتن کار کردم و توسط ابزار هایی روی دیوار خط انداختم، سپس روی آنها را رنگ میکردم و با پاک کردن رنگ ها چیزی شبیه به پتینه به دست می آمد.

این شیوه را روی بلوک های کچی هم امتحان کردم اما دو مشکل داشت یکی اینکه سنگین بود و دیگری اینکه بسیار شکننده بود، تخته هم امتحان کردم اما این متریال هم جوابی که میخواستم به من نداد. در همان دوران به طور اتفاقی متوجه یک رول فویل در آشپزخانه شدم که حس کردم میتواند به خوبی برجسته شود و در کارم جوابی که میخواهم بدهد.

جمالی در ادامه ضمن توضیح در مورد تاثیراتش از دیوار ها و سنگ ها در مورد شیوه ی کارش افزود:

تکنیک آثارم طعم راندو معماری را می دهد اما از خطوط صاف و استفاده از خط کش و ... متنفرم، با دست آزاد طوری کار میکنم که حتی خطوطم بلرزد. دوست دارم خطوط مانند کناره های دیواری که آجرش شکسته، بشکند .

در آثار نوعی نظم وجود دارد، هر چند این نظم هم به نوعی رها است.

سنگ های لاشه ای که در ساخت زیر خانه ها بکار میرود، سنگ ها و قلوه سنگ ها و کاه گل دیوار ها سوژه آثارم بود و به تدریج کار هایم ناب تر شد تا جایی که به خطوط افق و عمود و سطوح مربعی شکل رسید. اگر یک خط منحنی یا اریب در کار وارد شود نمی توانم تحمل کنم. آن دوران به ساختارهای افقی و عمودی آثار موندریان بسیار علاقه مند شدم.

پیش از اجرای کار، حال و هوای کلی آن را طراحی می کنم و سپس فویل را روی آسفالت خیابان قرار میدهم و با قلم فرز و مغار خراش ایجاد می کنم تا خطوط خشن بدست بیاید و به تدریج با میخ و سوزن روی آنها کار می کنم. حس می کنم این خطوط ظریف همان مینیاتور است چرا که تمام این ظرافت ها و افقی، عمودی ها در مینیاتور هم حضور دارد.

در برخی از آثارم از خط و نوشتار به نوعی که قابل خواندن نیست اما ریتمی از شکسته نستعلیق در ترکیب بندی اثرم ایجاد می کند، استفاده می کنم.

اثری از هادی جمالی که در آن از ریتم خطوط شکسته نستعلیق استفاده شده است.

پشت فویل، تخته سه لایی، ورق مس یا برچسب رنگی می گذارم که با خراش فویل رنگ آنها در زیرش دیده شود.

جزئیات یکی از آثار هادی جمالی با تکنیک فویل آلمینیوم که با استفاده از میخ و مغار، سنگ و کلوخ و آجر دیوار ها را تجسم نموده و با قلوه کن کردن فویل رنگ قرمز ورقه مس زیر آن خودنمایی نموده است.

اثری از مجموعه کولاژهای هادی جمالی که در آن نقطه های رنگی با استفاده از برچسب های رنگی زیر کار ایجاد شده است.

حاکمیت خط در آثار هادی جمالی که از اولین آثارش همراه او بوده نه تنها به دلیل تاثیرات رشته هایی چون معماری و طراحی صنعتی است، بلکه ریشه در تاثیرات این هنرمند از فضای زندگی کودکی اش نیز داشته. در همین رابطه خالق مینیاتور های آهنین، تصاویر ذهنی خود را از خانه پدری این چنین شرح داد:

خانه پدری من در شیراز متعلق به دایی پدرم از اُمرای ارتش زمان مظفرالدین شاه بود. من در خانه ی جذابی زندگی کردم که دیوارهایش منبت کاری و سقفش نقاشی شده بود. حوض آب و کاشی های مربع کف حیاط که خنک بود و روی آنها بازی می کردم، پرسپکتیو رج آجر های خانه های کوچه که دنبالش میکردم ... اینها همواره در ذهن من هستند و در آثارم نمود پیدا می کنند و شاید به همین واسطه کادر محبوب من نیز مربع است.

همچنین زمانی که مخمل صندوقچه ی جهاز مادرم را همراه با حلبی هایی که نقش بلبل، طوطی و ... روی آن حک شده بود و رنگ مخمل و کاغذ های رنگی از زیر سوراخ هایی که با سمبه بر حلبی ایجاد شده بود دیدم، متوجه شدم آن چیزی که مدتها به دنبالش بودم یافته ام و در زیر آثارم از مخمل و کاغذ رنگی استفاده کردم.

شعری در همین رابطه سروده ام که می گوید:

جهیز مادرم

با مخمل سرخ و بست های حلبی

بوی گل یاس و عطر نسترن و خنکی آجرهای کف حیاط

وی در ادامه از تاثیر تغییرات شرایط اجتماعی در آثارش توضیح داد:

شرایط اجتماعی، دوران جنگ و تمای این تلاطم ها همیشه بر آثارم تاثیر می گذاشت، یکی از دغدغه های اجتماعی که من را می آزرد تخریب و سرقت آثار تاریخی و فرهنگی کشورمان است. در آثارم همواره تابع احساس و جهان بینی خودم هستم و هیچ گاه خودم را سانسور نکردم.

حتی زمانی بود که فویل هایم بسیار خشن بود و یک یا دو رنگ بیشتر نداشت، در آثار اول تنها از متریال هایی همچون ورق مس در زیر فویل ها استفاده می کردم که با خراش های فویل تنها رنگ قرمز نمایان شود. اما به تدریج رنگ در کارهایم اضافه شد به شکلی که از برچسب های رنگی متفاوت در زیر فویل استفاده میکنم.

کارهایی که در گالری بوم نمایش دادم مربوط به زمانی بود که آثارم از نوعی لطافت برخوردار شده بود. رنگ ها در مجموعه ی کولاژهایم به اوج خود رسیده است، اکنون روی مجموعه کولاژهایم کار می کنم و این دوران خاص خودش را دارد، در برنامه های آینده ام تجربه ی این شیوه در ابعاد بزرگتر است.

اثر هادی جمالی ، مجموعه کولاژ ها

تصاویر آثاری از هادی جمالی از گذشته تا امروز

آثار هادی جمالی با تکنیک خودکار

جمالی در مورد این آثار توضیح داد: در دوران هنرستان صدها کار با خودکار انجام دادم و از همان زمان خط تنها عنصر حاکم در آثارم بود. طی سالها نور بر رنگ کارها تاثیر گذاشته و تا حدی تخریب شده اند، ازجمله رنگ های قرمز کار از میان رفته و به زردی گراییده است.

اثری ذهنی از هادی جمالی،با موضوع رفتگری که در یک روز سرد زمستانی کت به تن کرده و به محل کارش می رود

اثری مربوط به دوران سربازی هادی جمالی

اثر هادی جمالی با تکنیک خودکار

اثر هادی جمالی با تکنیک اکولین که توسط قلم فلزی روی آن کار شده است.

به گفته هادی جمالی این کار، عضلات و آناتومی بدن و یا کلیساهای دوران گوتیک را تداعی می کند.

اثر هادی جمالی با موضوع جارو فروشی در شمال ایران ، با تکنیک آبرنگ که هنرمند از روی عکسی که گرفته بوده کار کرده است.

جمالی در توضیح اثرش گفت: دائما تمایل دارم تجربه های جدید کسب کنم، در کار آبرنگ هم به دنبال این بودم که کار متفاوتی انجام دهم، به طور مثال در این اثر هم برای ایجاد بافت های قوی توسط آبرنگ به جای استفاده از مقوا از نوعی پارچه آهار دار و پرس شده روی مقوا، استفاده کردم.

شرح عکس: اثری آبستره از هادی جمالی با متریال چسب دی ان 5 و ابر و چنگال آغشته به رنگ

تصویر بخشی از اثر که در آن از متریال منگنه استفاده شده است.

به گفته جمالی زمانی منگنه نیز در آثارش استفاده می شده که با لطیف تر شدن آثار این متریال را حذف کرده است و همواره بافت و رنگ در کارم حاکمیت دارد.

اثر هادی جمالی ، مجموعه کولاژ ها

تصویر بخشی از اثر که در آن رنگ ها با استفاده از برچسب های رنگی زیر کار ایجاد شده و به گفته جمالی، بافت سنگ های دیوار های کاه گلی را تداعی می کند.

اثر هادی جمالی ، مجموعه کولاژ ها

اثر هادی جمالی

هادی جمالی

در پایان جمالی خبر انتشار کتابی از آثارش توسط نشر سخن را داد که از مهر ماه علاقه مندان و به ویژه دانشجویان می توانند از آن استفاده کنند چرا که تمرکز ایشان در این کتاب بر تکنیک آبرنگ، ماژیک، راپید و ... با رویکردی آموزشی بوده است.

logo-samandehi