ریشه یابی فرش بلوچ از نگاه فرش شناسان

نشست تخصصی در رابطه با نمایشگاه میراث دست یافته های بلوچ «فرش بلوچ از رنج تا گنج» با حضور اساتیدی چون تورج ژوله، ایمان زکریایی کرمانی و محمدکریم کاظمی قرایی روز سه شنبه 15 مرداد 1398 در فرهنگستان صبا برگزار شد.

به گزارش گالری آنلاین در ابتدای نشست، ژوله، فرش شناس و از پژوهشگران حوزه فرش بیان کرد: برگزاری چنین نمایشگاهی که شامل آثار محمدکریم کاظمی قرایی است، در فرهنگستان هنر در حال رخ دادن است و ما این را به فال نیک می‌گیریم و امید داریم که در گروه هنرهای سنتی فرهنگستان بتوانیم یک برنامه‌ ۵ ساله رقم بزنیم تا ببینیم به چه فرش هایی بایستی حساسیت نشان دهیم و آنها را مورد توجه قرار دهیم.
وی به تجربه کاری خود اشاره کرد و گفت: گرایش اصلی کار من از سال ۶۸ شروع شد فقط پژوهش نبود بلکه فرش شناسی هم بود. اصولا فرش شناسی یک شاخه یا یک مجموعه متفاوت تر از فرش پژوهی است که ابزارها و الزاماتی می خواهد. ممکن است چیزی گره زده شود، بافته شود اما آن چیزی که منظور نظر ماست اتفاق نیفتد و از این منظر عرض می‌کنم که این حوزه کاری دو الزام بسیار سخت دارد.

ژوله افزود: مقدمه ورود شناخت فرش بلوچ، فرش سیستان است یعنی اگر سیستانی و فرهنگ سیستانی را نشناسید و ندانید چگونه اینها تاثیر بسیار عمیقی روی فرش بلوچ گذاشته اند هر گونه نتیجه‌گیری نسبت به فرش بلوچ اساساً یک نتیجه گیری اشتباه خواهد بود. آن دو ابزار این است که بزرگترین فرش شناسان دنیا از ۷۰ الی ۸۰ سال پیش اگر بخواهیم نام ببریم، تا کسی خودش فرش نخرد و در واسطه تجارت آثار مهم فرش قرار نگیرد اینکه بگوید سنت بافت فرش بلوچ برافتاده است نتیجه گیری درستی نخواهد بود؛ مثلا حداقل باید ۴۰۰ الی ۵۰۰ تا فرش بلوچ از زیر دست من رد شده باشد یک ۲۰۰ تایی حداقل خودم خریده و فروخته باشم تا امروز بتوانم بگویم که فرش بلوچ آنچه که ما از دیرین می‌شناسیم با آن چیزی که امروز است چقدر تفاوت اساسی پیدا کرده و ما نتیجه بگیریم که اصلاً سنت فرش بافی بلوچ به طور کامل بر افتاده است.

وی سپس به پروژه های خود که از ورامین شروع شده بود اشاره کرد و سپس روند تحصیل خود را در دانشگاه هنر در حوزه فرش بیان کرد. ژوله در ادامه به بررسی بیشتر فرش بلوچ پرداخت و برخی نمادهای موجود در آن را تشریح کرد و از جمله به وجود گیس بافته شده در کنار فرش های بلوچ اشاره کرد و گفت: همین گیس بافت یکی از نمادها و نقوش بسیار جالبی است که در کنار فرش سیستانی قدیمی ببینید. چرا اصولاً در فرش سیستانی و بلوچی ما باید دنبال مادینگی ها باشیم؛ یعنی آنچه که غلبه خانم ها است، هر آنچه که می تواند مظهر یا نشانه ای از زنانگی در فرش باشد. مثلاً مرغ دیده می شود اما خروس نه.


این فرش شناس اذعان داشت: الان نمی‌توانیم بگوییم این همه طرح های مختلفی که ما به نام بلوچ می بینیم چطور باید تشخیص بدهیم که این بلوچ است یا مثلاً سیستانی؟ این ها بسیار اختلاط دارند و قاطی شده اند و کار را سخت کرده اند؛ اما در فرش شناسی با تکنیک های بافندگی و قدیمی می توانیم تشخیص دهیم که این فرش متعلق به چه قومی است.
وی در نهایت با نشان دادن تصاویری از فرش بلوچ به بررسی و تشریح دقیق بافت ها و اجزای این نوع فرش پرداخت.


قوم بلوچ ریشه ای اروپایی دارد زکریایی کرمانی در ادامه اظهار داشت: من در رابطه با ظرفیت های فرش بلوچ که امروزه می‌تواند جایگاهی به عنوان یک شی فرهنگی در فرهنگ معاصر ما داشته باشد، صحبت می کنم. من با کلیدواژه فرش بلوچ در بین منابع جستجو کردم و دیدم در این عنوان فقط ۱۵ عنوان پایان نامه وجود دارد که از ین بین هم تنها هفت عنوان در ارتباط با فرش بلوچ بود؛ این نشانگر این است که با توجه به اینکه سال هاست ما در نظام آکادمیک دانشگاهی در این رشته فوق لیسانس فرش تربیت می کنیم هنوز به صورت جدی وارد فرش مناطق و نیازهایی که دارد، نشده‌ایم .
وی اشاره کرد: در ارتباط با همین بحث زنانگی که در ارتباط با نقوش فرش وجود دارد قابل ذکر است که فرهنگ ما ایرانی ها پیش از حضور آریاییها فرهنگ کاملا مادر سالارانه بوده است. یعنی خیلی از الهه ها ایزدبانو ها قبل از حضور آریاییها بر نظام فکری ما غلبه داشتند و به نظر من یکی از دلایلی که فرش بلوچ رشد و تعالی پیدا کرد و به اون جایگاه خودش رسید حضور همین بانوان است. بلوچ یک گستره قومی بسیار قابل توجه است که فرش بلوچ را شکل داده‌اند و زنان هستند که این فرش را ایجاد می کنند.


زکریایی افزود: اعتقادم بر این است که ریشه فرش این منطقه مربوط به سیستان است. همان سکاها یا سیستانی ها که از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد به دلایلی، مهاجرت کردند به قسمتهای جنوبی که همین منطقه سیستان ماست. منطقه سیستان که امروز یک منطقه خشک بسیار فقیر از لحاظ پوشش گیاهی شده در گذشته اینگونه نبوده است و از لحاظ اسطوره‌ای هم سرزمین بسیار ارزشمندی بوده که خودردوسی منشاء بسیاری از اساطیر را از سیستان گرفته است به طوری که خود رستم را در واقعی یلی در سیستان معرفی می‌کند و این ها نشانگر این است که ما در این منطقه فرهنگ بسیار غنی ای داشته ایم. قوم بلوچ بر اساس مطالعات زبانشناسی انجام شده اولا ریشه کاملا اروپایی دارد و دوما به زبان کردی، دری و زبان های حاکم بر جنوب منطقه خزر نزدیک است به همین دلیل یکی از نظریاتی که در رابطه با ریشه قوم بلوچ وجود دارد این است که اینها اقوامی بودند که در جنوب دریای خزر سکونت داشتند که به دلایل مختلفی به قسمت‌های جنوبی اطراف کرمان مهاجرت کردند. بخش عمده‌ای از آنها در کشور عمان زندگی می‌کنند یعنی نژادهایی از بلوچ را ما در عمان حتی در بحرین داریم ولی مهمترین مرکز تمرکز قوم بلوچ در ایران، افغانستان و پاکستان است


این پژوهشگر همچین بیان کرد: یکی از رسالت های مهم مراکز پژوهشی به خصوص دانشگاه ها این است که امروزه باید ایل به ایل و طایفه به طایفه در ارتباط با فرش این مناطق مطالعه کرد و نگاه کاملاً مردم شناسانه داشت؛ یعنی فقط ورود به حوزه طرح و نقش و تکنیکهای بافت کفایت نمی‌کند بلکه آداب ها، باورها، اعتقادات و رسومی که در ارتباط با اینها وجود دارد باید بررسی شود.
زکریایی اذعان داشت که اگر اقتصاد فرش بلوچ توسعه پیدا کند، باعث می شودکه اقتصاد خانوارها تقویت شود. نکته‌ای که در رابطه با فرش بلوچ وجود دارد این است که فرش بلوچ یک فرش بسیار خوش قیمت است و بسیار راحت می تواند در سبد خرید خانواده ایرانی قرار بگیرد و از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه است. به طور کلی هم از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و تاریخی و هم از لحاظ پژوهشی و آموزشی فرش بلوچ دارای ظرفیت هایی است که اگر به آنها توجه شود، می‌تواند به احیای این منطقه بسیار کمک کند تا بتوانیم از زوال و نابودی آن جلوگیری کنیم.


بلوچ؛ قومی که باید شناخت کاظمی قرایی که مجموعه فرش به نمایش درآمده در نمایشگاه مذکور توسط وی جمع آوری شده است، در انتهای نشست به سخنرانی پرداخت و گفت: بلوچ قومی که باید شناخت. به گفته یک باستان شناس آلمانی، نام بلوچ از واژه برازاواچ وا یعنی فریاد بلند است. در واقع در چند سده اخیر پای برده های آفریقایی به بلوچستان باز شد که توسط استعمارگران انگلیسی به جنوب و شرق ایران آورده شده بودند تا جایی که هم اکنون مهاجرین آفریقایی بخش جدایی ناپذیر از توابع بلوچ به شمار می روند اما با ورود آنها به بلوچستان نه تنها موفق نشدند رسوم خود را به اجرا در آورند بلکه بیشتر رسوم خود را مطابق با سنت های مردم بلوچستان تنظیم کردند و هم اکنون در آنجا با هویت بلوچ زندگی می کنند؛ حدود ۲۰۰ سال بعد بسیاری از طوایف بلوچ به دلایلی مجبور به مهاجرت به عرض‌های شمالی تر یعنی خراسان بزرگ شدند در این که آنها دامدار بودند هیچ شبهه ای نیست و در واقع بلوچ ها به همراه خود پشم مرغوب گوسفند برای بافندگی را به سرزمین جدید آوردند.

بلوچ کوچنده به خراسان رضوی در مقابل کثرت طوایفی که از قبل در این جغرافیا زندگی میکردند، قلیل بودند ولی این قوم قلیل که دارای صنعت فرش به صورت پرز بافی بوده اند آنچنان به اعتبار و شکوفایی می رسند که در طول ۲۰۰ سال بافت بلوچ و آنچه در این خطه توسط ملیتی بافته می در اقصی نقاط ایران و جهان شهره شده و این همان فریاد بلند است.


قرایی در پایان صحبت های خود به برخی خصوصیات فرش بلوچ به شرح زیر اشاره کرد:
- رنگ مایه های این بافته ها چون بیشتر به سمت طیف تیره رنگ ها متمایل است در بازار تجاری به سیاه مال یا سیاهکار معروف است
- این دستباف ها در قدیم به صورت جفت بافی بافته شده اند و این شاید توجهی به خلقت خداوند در زوج آفرینی دارد.
- نام هر نقشه می تواند مستقیما از نام یک طایفه گرفته شده باشد همچون نقشه های یعقوبخانی.


- در قدیم الایام تنها هر طایفه فقط یک نقش مایه را می بافته و نسبت به آن تعهد و تعصب داشته و به نوعی نماد و بیرق طایفه محسوب می شد و لذا چون نقش مایه ها از مادر به دختر می رسید بافته ها از ظرافت حیرت انگیزی برخوردار بودند. در سی چهل سال اخیر به دلیل یکجا نشینی، یگانه بافی در طوایف از بین رفته و به نوعی باعث افت بافته ها شده است.


- بافته ها در قدیم تماما به صورت ذهنی توسط بافنده بلوچ صورت می پذیرفت و بدون قرار دادن نقش در مقابل خود بود و این اعجاب آور است.
- در این صنعت تمام افراد خانواده دخالت داشتند، مردان با چرای گوسفندها و پشم چینی اولین گام را برمی‌داشتند و در ادامه پیرزنها و پیرمردها با ریسیدن نخ به صورت دستی که به نخ جرگ معروف است گام دوم را و پس از رنگرزی که توسط مردان و زنان پخته ای صورت می گرفت در نهایت این زنان و دختران بودند که با نشستن پشت دارهای افقی قالی، این هنر ذهنی شان را با سرپنجه های طلایی شان به دنیای واقعی هدیه می نمودند و جالب این که دختر خانه تا زمانی که در خانه پدر زندگی می کرد انچه میفت متعلق به پدر و در تملک به اقتصاد خانواده بوده است ولی به محض اینکه برای او خواستگار می آمد و قصد ازدواج میکرد پدر به او این اجازه را می‌داد که برای خود یک جفت قالیچه پشتی و خورجین با مصالح خانواده ببافد.


- شیرازه قالیچه‌های بلوچ قدیمی تا همین ۳۰- ۴۰ سال قبل از موی بز بابایی بوده است.
- نقش مایه ها برگرفته از طبیعت فراروی قوم بلوچ است از بز و شتر و مرغ و خروس گرفته تا درختانی نظیر درخت سرو و بید و تاک که نماد فرهنگ اصیل ایرانی است.
- تمام دست بافته های قدیمی تر از هشتاد سال بدون شک به دلیل تاخیر ورود رنگ‌های شیمیایی در این خطه، قطعا گیاهی و همچنین همگی آن ها ابعاد بزرگتری دارند.
- گرچه به تمام قالیچه‌های بافته خطه خراسان جنوبی و رضوی قالیچه بلوچ گفته می شود ولی آنها که دارای قسمت های بدون پرزند یعنی به اصطلاح سر پلا ستاریا دور پلا ستار می باشند با نظریه قریب به یقین توسط بافنده با اصالت بلوچ بافته شده است و این سر پلاستار از نظر زیبایی و ظرافت بی شک بی شباهت به سوزن دوزی یا همان خامه دوزی انحصاری قوم بلوچ نمی باشد.

- امروزه به دلیل این که این طوایف بلوچ و غیر بلوچ ازقدیم تاکنون در اطراف شهرستان تربت حیدریه ساکن شده‌اند این شهرستان به نوعی در حکم بارانداز قالیچه بلوچ برای تجاراین قالیچه ها می باشد از مراکز مهم دیگر می توان به تربت جام، خاف، قائن و بیرجند اشاره کرد.
در پایان نشست حضار به پرسش و پاسخ با سخنرانان پرداختند.

logo-samandehi