هنر ودیپلماسی پایدار

یادداشت علی فرامرزی در روزنامه شرق

به قلم: علی فرامرزی

گفت‌وگوی فرهنگی و تبادلات هنری عنصری است چند‌بعدی، سیال و متنوع که بنا بر زمینه‌های بررسی و استفاده از آن می‌توان نام‌ها و کارکردهای متفاوتی را برای آن برگزید و مورد مطالعه قرار داد، همچنان که وقتی در سطح توده‌های مردم و ملت‌ها نگریسته شود و به کار رود، به آن فرهنگ‌سازی و تولید اندیشه می‌گوییم و در عرصه تبادلات کلان و کشوری، دیپلماسی نرم یا دیپلماسی عمومی نامیده می‌شود و در حوزه اقتصاد به آن اقتصاد فرهنگی و هنری گفته‌اند.

سابقه دیپلماسی فرهنگی و تبادلات هنری بین کشورها به قصد ارتباط، آن‌گونه که تاریخ نشان می‌دهد، عمقی به درازای تمدن بشر و گستره‌ای به گستردگی ذهن و ناخودآگاهی مشترک انسان‌ها دارد. وجود ناخودآگاه جمعی و تأثیر آن بر کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی و سیاسی امر پذیرفته‌شده‌ای است که می‌تواند مورد استفاده یا سوءاستفاده علم دیپلماسی در جهان امروز به‌وفور قرار گیرد. قدیمی‌ترین و رسمی‌ترین اشکال این دادوستدها را می‌توان در تبادل تحفه‌ها و هدایای فرهنگی یافت که حکومت‌داران و قدرت‌مداران برای فتح باب گفت‌وگو و ارتباط یا گسترش هرچه بیشتر نفوذ در دیگر کشورها به آن مبادرت می‌ورزیدند و از این طریق قدرت فرهنگی و رشد تمدنی خویش را به رخ کشور مقابل می‌کشیدند و بر مخاطب تأثیر می‌گذاشتند.

این نحوه پیام‌رسانی تنها مخصوص دولت‌مداران نبود؛ بلکه رهبران مذهبی و پیام‌آوران معنوی نیز از این طریق برای رساندن رسالت خویش و نفوذ پیام خود در بین توده‌های مردم از کلام، کتاب و داستان سود می‌جستند؛ به گونه‌ای که حتی پیامبر اسلام معجزه خود را کتاب می‌دانست و در قالب آن کتاب برای ارتباط گسترده‌تر و قابل دسترس‌تر با مردم از داستان، تمثیل و حکایات هنری سود می‌جست.

پس از جنگ جهانی دوم و دلزدگی عامه انسان‌ها از نظامی‌گری و قدرت سخت، نفوذ دیپلماسی مبتنی‌بر فرهنگ و دیگر ابزار حضور و ارتباط، مورد دقت و توجه دیپلمات‌ها و سیاست‌‌ورزان قرار گرفت و در نتیجه عوامل مهم و تأثیرگذار دیگری در عرصه دیپلماسی به گونه‌ای تخصصی و علمی ظاهر شد که تحت عنوان‌های قدرت نرم، دیپلماسی عمومی، گفت‌وگوی هنری و دیپلماسی ورزشی و... از آن نام برده می‌شود؛ به ‌گونه‌ای که عده‌ای را امروزه عقیده بر این است که با رشد آگاهی عمومی، ابزارهای ارتباطی مدرن و لحظه‌ای‌شدن دسترسی‌های عمومی به هنر و فرهنگ، توانایی و نفوذ دیپلماسی نرم بیش از روش‌های سنتی دیپلماسی است.

قدرت اطلاع‌رسانی و قابل دسترس‌شدن بخش‌های مهمی از علم سیاست پدیده جدید و قدرتمندی را در ارتباط بین دولت‌ها به وجود آورده است که به آن اقناع افکار عمومی گفته می‌شود و معنی آن این است که امروزه برای پیشبرد هر امر سیاسی نخست باید زمینه اجتماعی و احساسی آن در بین عامه مردم فراهم شود تا گفت‌وگو و دیپلماسی بتواند در بستری فراهم و روان به پیش رود.

این نیاز جدید که چندان هم چنان‌که در بالا گفته شد، نوظهور نبود، به اشکال مختلفی مورد توجه قرار گرفت که دیپلماسی هنری یکی از اشکال مهم آن است. بیایید راه دور نرویم و به کشور همسایه یعنی ترکیه نگاهی بیندازیم. صرف نظر از محتوای غیرقابل قبول تعدادی از سریال‌های آن، صرفا از نقطه نظر دیپلماسی و معرفی آن کشور به دیگر ملت‌ها ترکیه با چه ابزاری می‌توانست چنین بر احساسات و همدل‌کردن مردم دیگر کشورها با خود چنین نتیجه‌ای بگیرد که هم نفوذ خود را گسترش دهد و هم سود اقتصادی آن را ببرد. امروزه دولت‌ها به‌راحتی نمی‌توانند کشور یا ملتی را که توانسته در انواع گوناگونی از هنرها و حوزه‌های فرهنگی حضوری جهانی و چشمگیر داشته باشد، مورد تعدی و حق‌کشی قرار دهند و بر آن تأثیر بگذارند.

از این‌رو است که نخست آن را ترور فرهنگی و تبلیغاتی می‌کنند تا زمینه‌های اجتماعی و بسترهای فکری‌اش را فراهم آورند و سپس به دیگر شکل‌های دیپلماسی روی می‌آورند. نمونه معاصر و قابل ذکر آن حمله به عراق و افغانستان بعد از 11 سپتامبر است. حمله به برج‌های دوقلو در سطح جهانی افکار عمومی آماده‌ای به وجود آورد که حتی توانست اجماع جهانی را علیه آن دو دولت شکل دهد و درنتیجه آن کشورها به اشغال درآمدند. هنر از آنجا که با عواطف و احساسات توده‌های مردم ارتباط برقرار می‌کند و مسیری مستقیم را برای نفوذ بر فکر و اندیشه انسا‌ن‌ها طی می‌کند و در خبرسازی و جلب توجه توانایی سریع و قوی‌ای دارد، نتیجتا در فراهم‌کردن بستر گفت‌وگو نقشی مهم را می‌تواند ایفا کند و مانند دیپلماسی ورزشی می‌تواند به گونه‌ای بی‌واسطه و به‌ دور از دسترس سیاست‌مداران امر دیپلماسی افکار عمومی و هنری را پیش ببرد و ملت‌ها را برای پذیرش اهداف گفت‌وگوهای سیاسی همراه و همگام کند.

هنرها هریک دارای ویژگی‌هایی هستند که به‌دلیل همان خصلت‌ها، در دیپلماسی هنری می‌توانند کارکردهای مختلفی نیز داشته باشند و به گونه‌های متنوعی استفاده شوند. در بین این گوناگونی، هنرهایی مانند معماری، مجسمه و نقاشی به‌دلیل ایستایی و دائمی‌بودن‌شان حضوری همیشگی و ابدی در مقابل چشم انسان‌ها دارند و تأثیری دائمی بر ذهن ملت‌ها دارند و بار عظیمی از تبادلات دیپلماتیک و گفت‌وگوی بین‌المللی را بر دوش می‌کشند. معماری‌های برجای‌مانده از باستانی‌ترین تمدن‌ها و نقوش موجود بر روی آنها بزرگ‌ترین منابع مطالعاتی تاریخ تمدنی را تشکیل می‌دهند.

حضور دائمی و پررنگ نقاشی در کاخ‌ها و بناهای محل رفت‌وآمد قدرت‌مداران و حکومت‌داران می‌تواند تأثیری خودآگاه و ناخودآگاه بر ذهن و ضمیر سیاست‌مدارانی داشته باشد که در معرض دیدن آن آثار قرار می‌گیرند. امروزه دادن هدیه‌ها و تحفه‌های آثار نقاشان از طرف سیاست‌مداران یک کشور به دیگر همکاران‌شان یا حضور فعال هنرمندان در نمایشگاه‌های جهانی و بین‌المللی یا در کنار سالن‌های گفت‌وگوها می‌تواند این پیام را در بین عامه مردم دیگر کشورها گسترش دهد که بپذیرند در آن مملکت‌ها چه سطحی از رشد فرهنگی و تمدنی در جریان است و چگونه مردمان متمدنی زیست می‌کنند.

رشد هنرهای تجسمی در ایران و تجربه‌های حضور در سطوح بین‌المللی در سال‌های گذشته اگرچه تناسب معقول و قابل قبولی بین تولید و عرضه در سال‌های گذشته نداشته است؛ ولی به هر حال این ظرفیت و پتانسیل را فراهم آورده که چنانچه اهمیت آن درک شود و توجه کافی به آن مبذول شود، امکانات آماده و فراهمی است تا در عرصه گفت‌وگوهای دیپلماتیک بتواند به بخش دیپلماسی سیاسی و فرهنگی کمک‌های شایانی را عرضه کند و در‌این‌بین تجربه‌های اجرائی در این زمینه‌ها را نیز نباید از نظر دور داشت.


منبع: روزنامه شرق

logo-samandehi