مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی:
دیگر از شیر بینال ونیز نمیترسیم!
مدیر دفتر هنرهای تجسمی بعد از حضور ایران در بینال ونیز ۲۰۱۹ باور دارد که شیر ونیز آنچنان هم دور از دسترس نیست و اگر بتوانیم برنامهریزی داشته باشیم، در دورههای بعدی به آن میتوانیم برسیم.
به گزارش گالری آنلاین به نقل از ایسنا، حضور ایران در بینال ونیز در سال ۲۰۱۹ نسبت به دورههای گذشته با رویکرد متفاوتی همراه بود. آثاری که از سوی سه هنرمند به نمایش گذاشته شده بودند، تلاش کردند تا تصویری از گذشته، حال و آینده ایران را به نمایش بگذارند. حضوری که توانست توجه هیات ژوریِ این رویداد بینالمللی و برخی از رسانههای خارجی را به خود جلب کند.
حالا هادی مظفری، مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی با کسب این تجربه رسیدن به شیر طلای ونیز را دور از دسترس نمیداند و میگوید: زمانی تصور میکردیم هرگز نمیتوانیم به شیر ونیز نزدیک شویم، اما در این دوره واقعاً نزدیک شدیم و جزو ۱۰ کشور بودیم که هیئت ژوری پیشنهاد میداد. در واقع ایران یکی از گزینههای دریافت شیر طلایی بود. بر همین اساس هم فکر میکنم اگر با همین قوت برای دوره آینده تلاش کنیم، به دست آوردن شیر طلایی موضوع دور از دسترسی نخواهد بود.
این گفتهها بخشی از گفتوگوی ایسنا با تجربه بازدید از بینال ونیز ۲۰۱۹ با مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی درباره حضور ایران در این بینال است که مشروح آن را میتوانید در ادامه بخوانید:
_ با توجه به سابقه حضور ایران در بینال ونیز این پرسش مطرح میشود که چرا نحوه حضور ما در سالهای مختلف اما نزدیک به هم، اینقدر با هم متفاوت بوده است؛ آیا این تفاوت ناشی از تفاوت سلیقهها بوده یا موضوعات دیگری نیز در نحوه ارائه آثار دخیل بوده است؟ و این که آیا قرار است در سال ۲۰۲۱ نیز شاهد این میزان از تفاوتهای اساسی نسبت به سال ۲۰۱۹ باشیم؟
اگر حضور ایران را در بینال ونیز در سه دور اخیر یعنی سالهای ۲۰۱۵، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ بررسی کنیم، شاهد سه رویکر کاملاً متفاوت خواهیم بود. در سال ۲۰۱۵ در یک امر غیرمعمول و بیسابقه بیش از ۴۰ هنرمند به این نمایشگاه دعوت شدند؛ این در حالی است که هیچ کشوری با ۴۰ هنرمند در چنین رویدادی شرکت نمیکند، چراکه بینال ونیز نمایشگاهی گروهی نیست که بتوان آثار تعداد زیادی از هنرمندان را در آنجا به نمایش گذاشت. اما در سال ۲۰۱۷ با یک رویکرد کاملا متفاوت با یک هنرمند و آن هم هنرمندی از خارج از کشور در این رویداد هنری شرکت کردیم. در سال ۲۰۱۹ نیز با سه هنرمند و با نقشه دیگری در بینال ونیز شرکت کردیم.
_ کدام یک از این سه رویکرد به استاندارد نزدیکتر است؟
با توجه به اینکه دوره ۲۰۱۹ را خود ما برگزار کردیم و در جریان فرآیند شکلگیری آن بودیم، میتوانم بگویم که بر اساس آسیبشناسی دورههای گذشته و بهویژه سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ در بینال ونیز شرکت کردیم و در واقع این دوره به نوعی تکمیلکننده دورههای گذشته بوده است.
به طور کلی فکر میکنم در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ عاملی که تاثیر بیشتری در شکل گرفتن و قوام پاویون ایران داشت، اسپانسر و مشارکتکننده خارجی بود. در سال ۲۰۱۵ بنیاد فیضنیا اعلام آمادگی کرد و در سال ۲۰۱۷ نیز بیژن بصیری اعلام کرد که آمادگی دارد هزینههای نمایشگاه را منوط به اینکه فقط آثار خودش به نمایش گذاشته شود، پرداخت کند. به هر حال همانطور که میدانید یکی از ویژگیهای اصلی بینال ونیز این است که تکهنرمند هر مقدار هم که نام بزرگی باشد، نمیتواند به تنهایی و مستقل در پاویونهای رسمی حضور پیدا کند و ناگزیر است به نمایندگی از کشوری در این رویداد هنری حضور داشته باشد. درست همانگونه که باشگاههای معتبر دنیا نمیتوانند در جام جهانی تیم معرفی و باید حتماً نماینده یک کشور باشند تا بتوانند در میدان جام جهانی بازی کنند.
در مجموع معتقدم که در دورههای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ عاملهای خارجی نقش بیشتری در تعیین چگونگی شکلگیری پاویون ایران داشت، اما در سال ۲۰۱۹ این اتفاق نیفتاد و فرآیند انتخاب به شکلی بود که شورایی هفت نفره تشکیل و از ۳۰ کیوریتور که در صحنههای بینالمللی حضور دارند و رقابتهای هنری را رصد میکنند، دعوت شد تا در انتخاب هنرمندان شایسته سهیم باشند.
در این میان طبیعتا اگر به سراغ دانشگاهها، گالریها و انجمنهای هنری میرفتیم هر کدام نگاه خاص خودشان را داشتند و در عین حال برخی هنرمندان نیز ادعا داشتند که شایستگی بیشتری نسبت به بسیاری دیگر از هنرمندان دارند. بر این اساس تصمیم گرفتیم که انتخاب سه هنرمند شایسته برای حضور در بینال ونیز به خرد جمعی واگذار شود و این تصمیم را افرادی به عهده بگیرند که مرتباً در نمایشگاههای بینالمللی حضور دارند، نقش ایفا میکنند و استادان دانشگاه و هنرمندانی هستند که در دورههای گذشته در بینال ونیز شرکت کرده بودند. در نهایت مجموع پیشنهادهایی که از سوی ۳۰ کیوریتور عنوان شده بود، منجر به انتخاب سه هنرمند اصلی برای حضور در این رویداد هنری شد.
سعید اسلامزاده و هادی مظفری - مدیر روابط عمومی و رییس دفتر هنرهای تجسمی
_ اگرچه حضور ایران در این دوره از بینال ونیز به استانداردها نزدیکتر بود، در عین حال به آنچه کشورهای دیگر در دورههای گذشته ارائه کرده بودند نیز شبیه بود؛ آیا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که تاکنون تلاش کردهایم مشابه با استانداردهای رایج باشیم و نه اینکه خلاقیت بیشتری در نحوه ارائه آثار به نمایش بگذاریم؟
به طور کلی در تمام جشنوارههای هنری برندگان یک دوره به نوعی سلیقه آثار را در دوره بعدی تعیین میکنند. به عنوان مثال فیلمهایی که در جشنوارههای کن و اسکار جایزه میگیرند، تقریباً فیلمهای دوره بعد را تحریف یا به نوعی کارگردانها را به سمت خلق آثاری که حدس میزنند به باور افکار عمومی نزدیکتر است، سوق میدهند.
پاویون ایران در بینال ونیز در سال ۲۰۱۹ نیز تلاش کرد که به استانداردهای جهانی در دورههای قبل نزدیک شود؛ اما در عین حال آثار این دوره تفاوتهای و ویژگیهای خاص خودشان را داشتند. به عنوان مثال، مشابه اثر آقای لواسانی در میان ۸۹ کشور شرکتکننده و بخشهای کیورتال وجود نداشت. اگر کار امسال ایران مورد توجه و تایید بخشی از جهان قرار گرفت، به خاطر همین تفاوتها بوده است.
_ با توجه به ترکیب هنرمندان ایران در این دوره از بینال ونیز، آیا یکی از معیارهای اصلی هیات انتخاب مبنی بر انتخاب هنرمند از شهرستانها را یک ارزش میدانید؟
شاید در فضای بینالمللی مشخصاً اینکه ما یک زن یا یک جوان را از جایی غیر از پایتخت انتخاب کردیم اینگونه مورد داوری و قضاوت قرار نگیرد و طبیعتاً بیشتر اثر ارائهشده مورد توجه قرار میگیرد. اما برای هیات انتخاب اهمیت داشت که با توجه به دوره سختی که در آن تصمیم به شرکت در این رویداد بینالمللی را گرفتیم، به این معیارها توجه نشان داده شود.
به هر حال باید فضا و شرایطی آن برهه زمانی که ایران در بینال ونیز حاضر شده بود را نیز در نظر گرفت. به عنوان مثال روزی که جشنواره افتتاح شد و هیات ژوری از پاویون ایران بازدید کرد، ناو آبراهام لینکلن به سمت خلیج فارس حرکت میکرد و مدام بر طبل نزدیک شدن به جنگ نواخته و صدای تهدیدها بیشتر شنیده میشد.
بر همین اساس هم تاکید شورای فنی بر این بود که حتماً یک شرکتکننده زن از ایران حضور داشته باشد تا تصویر روشنی از فضای داخل کشور به دنیا نشان داده شود. همچنین از طرفی دیگر اینکه ما در کنار یک هنرمند پیشرو و باسابقه، یک هنرمند جوان را هم معرفی میکنیم به این خاطر است که به جهان نشان دهیم جوانان ما در این عرصه چه کارهایی انجام میدهند؛ چراکه به هر حال از سوی برخی این قضاوت وجود دارد که یک نسلی در ایران بوده که هنرمندان آن تراز اول بودند و امروز آثارشان در حراجهای مختلف دنیا در حال خرید و فروش است، اما هنر نسلهای جوان تضعیف شده است. بر همین اساس هم برای ما مهم بود که از هنر جوانان کشور نیز تصویری را به دنیا ارائه دهیم.
_فکر نمیکنید معیارهایی چون الزام انتخاب هنرمند از شهرستان و بانوان، نوعی جبران نقصهای وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و وزارت علوم و کوتاهی سایر نهادها مربوط است؟ آیا باید این انتظار را داشته باشیم که معیار انتخاب از سایر استانها میتواند این کوتاهیهای سالیان گذشته را جبران کند؟ آیا ویترین ما در ونیز باید صرف چنین مسائلی شود؟ و اینکه اگر این معیار به افت سطح کیفی منجر شود، باز هم معامله بهصرفهای است؟
معتقدم که معامله بهصرفهای نیست؛ چراکه وقتی به عرصههای بینالمللی وارد میشویم باید با قواعد خودشان این کار را انجام دهیم. آنجا دیگر بر این اساس ما را قضاوت نمیکنند که آیا جوانان و پیشکسوتان را اکرام کرده یا جنسیت را مورد توجه قرار دادهایم یا خیر؛ بلکه اثر هنری و بیانی که برای مردم امروز جهان در نظر گرفتهایم مورد قضاوت قرار میگیرد.
در مجموع با توجه به برهه زمانی که در آن شرکت کرده بودیم و مشکلاتی که وجود داشت، به این جمعبندی رسیدیم که با سه هنرمند در این رویداد بینالمللی شرکت کنیم. امروز اگر از من بپرسید برای دوره بعد چه پیشنهادی دارم، میگویم یا با یک هنرمند یا حداکثر با دو هنرمند شرکت خواهیم کرد؛ آن هم دو هنرمندی که حتماً در یک دوره یک یا دو ساله به یک زبان مشترک برای ارائه اثر رسیده باشند.
_ آیا در دورههای بعدی نیز قرار است متکی بر تصمیمگیریهای اتفاقی و فوری و بدون برنامهریزیهای از پیش تعیین شده، در این رویداد هنری شرکت کنیم؟ یا آنکه ممکن است حضور ما در ونیز از یک یا دو سال قبل برنامهریزی شده و حتی با برندسازی هنرمند و عرضه نمونه آثار او در رویدادهای معتبر هنری همراه باشد؟
در نشست اخیر که به منظور تقدیر از برگزارکنندگان این دوره از حضور ایران در بینال ونیز برگزار شده بود، آقای حسینی (معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) اعلام کرد که حضور ایران در پنجاه و نهمین دوره بینال ونیز باید از همین حالا آغاز شود و تکلیف کرد که اداره کل هنرهای تجسمی باید این امر را دنبال کند.
به طور کلی کشور ایران تاکنون عملاً هشت دوره در بینال ونیز شرکت کرده است. اگر در نظر بگیریم که برای هر کدام از این هشت دوره، سه ماه پیش از برگزاری زمان گذاشته شده، در مجموع برای هشت دوره حضور ایران در یک رویداد بینالمللی فقط حدود دو سال وقت گذاشته شده است که این اصلاً اتفاق خوبی نیست. در همین راستا فکر میکنم برای دوره بعد باید از همین امروز برنامهریزی کنیم تا حضور آبرومندانهتر و جدیتری در این رویداد داشته باشیم. به هر حال این آوردگاه برای معرفی هنر ایران بسیار مهم است.
حضور ایران در بینال ونیزِ سال ۲۰۱۹ به صورت فشرده و در ظرف پنج یا شش ماه انجام شد و طبیعتا اگر دو سال فرصت داشتیم قطعا به جزئیات بیشتری فکر میکردیم تا با تکرار کارهای گذشته خودمان یا کشورهای دیگر در این رویداد شرکت نکنیم. البته به نظرم محقق شدن این امر اصلاً دور از دسترس نیست.
_تا چه اندازه رویکرد حمایت از جوانان و حضور آنها در عرصههای بینالمللی که پیشتر به آن اشاره کردید، در رویدادهای داخلی نیز مورد توجه قرار دارد؟
به طور کلی باور ندارم که رویداد بینال ونیز حتماً و قطعاً محل حضور جوانها است؛ یعنی به خاطر اینکه جوانگرایی اهمیت دارد، باید در رویدادی همانند بینال ونیز حتما از جوانان استفاده کنیم. بلکه باید بدانیم بعد از دو سال با چه ادبیاتی میخواهیم با دنیا حرف بزنیم. در این میان دیگر شاید جوان و پیر و میانسال نقش تعیینکنندهای نداشته باشد، مگر اینکه نظیر تفکری که پشت این دوره از رویداد وجود داشت که سه هنرمند از سه دوره زمانی زندگی در ایران را روایت کنند، وجود داشته باشد.
اما درباره حمایت از جوانان در عرصههای داخلی فکر میکنم یکی از جشنوارههای قابل قبول و موفقی که در این زمینه فعال است، جشنواره هنرهای تجسمی جوانان است که امسال بیست و ششمین دوره خود را پشت سر گذاشت. سابقه نشان میدهد آنهایی که در این جشنواره کشف و شناسایی شدند، بعدها به عنوانی هنرمندان موفق در این عرصه مشغول به کار شدند. در واقع امروز تعداد زیادی از داوران این رویداد هنری و مدرسهای کارگاهها، هنرجویانیدورههای قبلی بودند.
با توجه به آنچه امروز در گردش گالریهای کشور میبینیم، به شخصه معتقدم که حضور جوانان بسیار پررنگتر شده است و اصلا نمیتوانیم بگوییم که هنر ایران در حال خالی شدن از یکی نسل طلایی است که سالها پیش متولد شدند و نسل بعدی نمیتواند پا به پای آنها پیش برود. البته قطعا این ادعا میتواند مخالفانی هم داشته باشد، چراکه امروز حضور جوانان در عرصههای بینالمللی میتواند نویدبخش این باشد که ما آینده بسیار پُرباری در عرصه هنر خواهیم داشت.
_ ما (ایران) جزو کشورهایی هستیم که پاویون مستقل دارد؛ فکر میکنید این حضور مستقل به نفع ایران است یا به خاطر راحت بودن در تصمیمگیریها چنین رویکردی اتخاذ شده است؟
کشورهایی که اهمیت این موضوع را درک کردهاند، تلاش میکنند که زمینی را در این منطقه خریداری کنند. فکر میکنم اگر ما نیز چنین فضایی را در اختیار میداشتیم شرایط بهتری داشتیم و میتوانستیم بهرهبرداری بهتری از موقعیتمان داشته باشیم و مخاطب را نیز بهتر راهنمایی کنیم.
از سوی دیگر گاهی اتفاقاتی میافتد که تاثیر منفی آن ممکن است دامن ما را نیز بگیرد. به عنوان مثال در یکی از پاویونها تعدادی از هنرمندان ایرانی که جزو هنرمندانی انتخابی ما نبودند و به صورت شخصی در این رویداد حضور پیدا کرده بودند، این سردرگمی را برای مخلطب ایجاد کردند که بالاخره پاویون رسمی ایران کدام است؟ درست است که همگی هنرمندان ایرانی هستند، اما ادبیات رسمی ایران که قرار است به واسطه آن با جهان صحبت کند، کدام یک از اینها است؟ این در شرایطی که میان آثار ارائهشده از سوی پاویون رسمی ایران و هنرمندان ایرانی که به صورت فردی شرکت کرده بودند، تعارضهای بسیار زیادی وجود داشت.
در دورههای گذشته مطلع شدیم که جمهوری اسلامی تا مرز خرید زمین در ونیز و ساخت مجموعهای به اسم ایران نیز پیش رفته بود، اما با افزایش قیمتها این امر محقق نشد. با این حال اگر بتوانیم پاویون امسال ایران را برای چند دوره ثابت نگه داریم، حتما در دیده شدن ایران بسیار موثر خواهد بود.
این نکته بسیار مهم است که امسال حدود ۳۰ هزار و ۳۶۷ بازدیدکننده داشتیم. این درحالی است که در دورههای گذشته بالاترین بازدید از پاویون ایران به چهار هزار نفر هم نمیرسید. ما نیز سعی کردیم که از این حضور نهایت بهرهبرداری را داشته باشیم و جالب است بدانید که بیشترین مقالهها از حضور ایران در رسانههای بینالمللی مختص این دوره بود است.
_چقدر به این موضوع فکر و در این زمینه برنامهریزی میکنید که ایران نیز میتواند برگزارکننده یک رویداد هنری همانند بینال ونیز حداقل در سطح خاورمیانه باشد؟
طبیعتاً برگزاری چنین رویدادهایی در کشور میتواند تاثیرات مثبت زیادی به همراه داشته باشد. برگزاری چنین رویدادهایی علاوه بر اینکه هنر کشور را معرفی میکنند، اقتصاد را هم تحت تاثیر قرار میدهند، اشتغال ایجاد میکنند و صنعت توریسم را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند. قطعا فرهنگی که از کشور میزبان در این رویدادها به دنیا معرفی میشود، اصلا قابل مقایسه با دیدن چند اثر هنری نیست. به همین خاطر است که شهرهای زیادی در جهان به دنبال برگزاری رویدادهای هنری سالیانه هستند و در این زمینه سرمایهگذاری میکنند. به عنوان مثال شهر ونیز با برگزاری رویدادهای هنری متعدد در حوزه گوناگون یکی از بزرگترین مقاصد گردشگری در دنیا محسوب میشود و طبیعی است که در این شهر اقتصاد رونق خوبی داشته باشد.
فکر میکنم اگر قرار باشد ما نیز به این سمت برویم باید برای برنامهای طولانیمدت در این مسیر حرکت کنیم و ضرورتی هم ندارد که در همه رشتهها ورود کنیم. در این میان باید به این نکته نیز توجه کرد که میان آنچیزی که در داخل مورد استقبال مردم قرار میگیرد و آن چیزی که در دنیا رصد میشود، تفاوت زیادی وجود دارد. بسیاری از هنرهای ما در بین مردم ادبیات مشترکشان را پیدا کردهاند؛ به عنوان مثال امروز ارتباط مردم با سینما و تئاتر برقرار شده است، اما در حوزه هنرهای تجسمی هنوز این اتفاق نیفتاده است و همچنان این حوزه در اختیار بخش الیت و محدود جامعه قرار دارد.
_ به عنوان مدیر اداره هنرهای تجسمی این انتظار را هم ندارید که مخاطب این عرصه را افزایش بدهید؟!
ما نمیتوانیم سینما را با هنرهای تجسمی مقایسه کنیم. درست است که برخی از رشتههای هنرهای تجسمی در بسیاری از کشورهای اروپایی قدیمی هستند، اما این حوزه در کشور ما آنگونه که باید رشد نکرده است. در نتیجه هنرهای تجسمی نتوانسته است آنگونه که هنرهایی همانند سینما با مردم ارتباط برقرار کردهاند، فراگیر شود. البته این موضوع به این معنی نیست که به این شرایط راضی باشیم و تلاشی برای پیشرفت نکنیم.
گاهی از سوی انجمنهای هنری این موضوع مطرح میشود که ما متفاوت هستیم و نباید همانند هنرهای دیگری مثل سینما، تئاتر و موسیقی مورد ارزیابی قرار بگیریم، اما همواره به آنها میگویم که نباید به جایگاهی که دارید بسنده و قناعت کنید و باید به سمت مردم بروید.
بررسی عملکرد دو سال اخیر هنرهای تجسمی کشور نیز نشان میدهد که تلاش میکنیم به سمت مردم برویم. برگزاری رویدادهای هنری در خراسان جنوبی، کوههای توچال و پل طبیعت تهران هر کدام به نوعی به میان مردم رفتن است و نشان میدهد که نمیخواهیم به جایگاهی که داریم بسنده کنیم. اگر به عنوان مثال مخاطب هنرهای تجسمی ۶۰ هزار نفر است، نباید به همین رقم بسنده کنیم و حتما باید برای ۱۲۰ هزار نفر تلاش کنیم.
به هر حال باید این نکته را در نظر گرفت که دیدن اثر هنری برای مردم بسیار خوب است و میتواند حال آنها را خوب کند.
_به عنوان کلام آخر میخواستیم این موضوع را مطرح کنیم که امکان حضور نماینده رسانهها در رویدادهای بینالمللی همچون بینال ونیز میتواند علاوه بر افزایش اشراف و دانش اهالی رسانه نسبت به این رویداد، به افزایش حمایت از حضور هر چه بیشتر هنرمندان در این عرصهها نیز کمک کند.
پیشنهاد بسیار ارزشمندی است که حتما مورد توجه قرار خواهد گرفت.
در این دوره ما با شرایط سختی در بینال ونیز حضور پیدا کردیم و با وجود آنکه شش ماه تلاش کرده بودیم، حتی تا دو هفته قبل از آغاز این رویداد مطمئن نبودیم که آیا امسال در این رویداد هنری حضور خواهیم داشت یا خیر. بنابراین با توجه به اینکه امکان حضور ایران در بینال ونیز در آخرین لحظات مشخص شد، طبیعتاً امکان چنین برنامهریزیهایی نیز وجود نداشت. حتی افزایش هزینههای سفرهای خارجی باعث شد که تعداد زیادی از افرادی که میتوانستند با ما همراه و تاثیرگذار باشند، امکان حضور در این رویداد را نداشته باشند.
قطعاً ما به ضرورت اطلاعرسانی واقف هستیم و معتقدیم که افکار عمومی باید بداند چرا ایران در بینال ونیز حضور پیدا میکند؛ برخی در مواجهه با این پرسش، این پاسخ را مطرح میکنند که در شرایط اقتصادی موجود که معیشت مردم دچار مشکل شده است، حضور ایران در یک رویداد هنری خارجی ضرورتی ندارد. این در حالی است که به عنوان مثال حضور ایران در بینال ونیز سال ۲۰۱۹ دقیقاً در بزنگاهی بود که دنیا از ما قضاوتهای ناصواب میکرد و حضور در این رویداد بینالمللی این فرصت را فراهم کرد که تصویر دیگری از ما برای جهان ثبت شود.
متاسفانه گاهی برخی مباحث را با هم خلط میکنیم و موضوعات را در جای خودشان مورد بررسی قرار نمیدهیم. به عنوان مثال، وضعیت معیشت و اقتصاد را به موضوع معرفی حضور هنر کشور در عرصههای بینالمللی وصل میکنیم؛ در حالی که این دو هر کدام کارکردهای متفاوتی دارند.
در نهایت اگر پیش از رسیدن به تاریخ برگزاری بینال ونیز در سال ۲۰۲۱ شورای تصمیمگیری شکل بگیرد و برای حضور موفقتر ایران برنامهریزی شود، یکی از بخشهای اصلی مورد بحث ما حضور رسانهها خواهد بود تا بتوانیم حضور پررنگتری را به ثبت برسانیم.
ما زمانی تصور میکردیم هرگز نمیتوانیم به شیر ونیز نزدیک شویم، اما در این دوره واقعاً نزدیک شدیم و جزو ۱۰ کشور بودیم که هیئت ژوری پیشنهاد میداد. در واقع ایران یکی از گزینههای دریافت شیر طلایی بود. بر همیت اساس هم فکر میکنم اگر با همین قوت برای دوره آینده تلاش کنیم، به دست آوردن شیر طلایی موضوع دور از دسترسی نخواهد بود.