امکان حضور رخداد / خوانشی بر چیدمان ˝معبد سیب زمینی˝
در طبقهٔ زیرزمین مرکز هنرهای معاصر سازماناب چیدمانی از بهار ثابت با نام «معبد سیب زمینی» به نمایش درآمده. چیدمان بهار ثابت از چند عکس بسیار کوچکِ نصب بر دیوار، یک سازه و یک ویدئو تشکیل شده است. سازهٔ مذکور یک برج از سیب زمینی است؛ سیب زمینیهایی که به صورت مکعب مستطیل برش خوردهاند و با فاصلهٔ کمی از هم به تعداد زیاد روی هم قرار گرفته و برجی را تشکیل دادهاند. این برج که در حدود یک متر است در یک حفاظ شیشهای قرار گرفته و درون این حفاظ چند سوسک زنده در حال حرکتند.
عکسهای بسیار کوچک به اندازههایی در حدود ۵ سانتی متر هم بر دیوار قرار گرفتهاند که در آنها نیز تصویر همین سوسکها دیده میشود.
در متن توضیح نمایشگاه سوسکها این طور معرفی میشوند: «" سوسک تاریکی" نام مرحلهای از زندگی حشرهای است که به» کرم آرد «معروف است. کرم آرد در طول زندگیاش چهار مرحله را تجربه میکند: تخم، کرم، شفیره، و سوسک. کرمهای آرد منبعی سرشار از پروتئیناند و غذای مورد علاقهٔ پرندگان، خزندگان، ماهیها و... هستند همچنان که انسان نیز از کرم آرد تغذیه میکند. کرمها و سوسکهای تاریکی برای تغذیه خود مایعات سبزیجات و غلات مختلف را میمکند.»
ویدئویی که بهار ثابت در کنار این دو به نمایش گذاشته درون تبلتی کوچک که روی زمین کنار برج سیب زمینیاش قرار داده قابل مشاهده است. در این ویدئو نیز میتوان فیلم حرکت سوسکی را روی زمین تماشا کرد.
ابعاد کوچکی که هم برای عکسها و هم برای ویدئو در نظر گرفته شده (به عنوان مثال ویدئو میتوانست به جای پخش بر روی یک تبلت از پروژکتوری بر روی دیوار پخش شود اما فرم کوچک تبلت برای آن به نظر انتخابی از روی عمد است) میتواند در تناسب با ابعاد سوسکها و اندازهای که محیط زندگی آنها نسبت به انسانها دارد انتخاب شده باشد.
توضیحی کوتاه دربارهٔ این چیدمان در دست است: «انسان به عنوان تنها حیوان قرارداد ساز، دست به تولید فرهنگ میزند. تنها اوست که از نشانهها با توجه به دلالت آنها استفاده میکند. فرهنگ از نظامهای قراردادی گوناگون شکل میگیرد. مورچهها و زنبورها و... بر حسب غریزه دست به تولید میزنند. حوزههای تولید غریزی، فرهنگی محسوب نمیشوند. در اینجا هم کار غریزی سوسکهای تاریکی و دخالت فرهنگی منجر به ساخت چیزی شده است که محصولی کارخانهای و ناخودآگاه با مدیریتی نسبتا خودآگاه است. در دستگاههای طبیعی» رخداد «امکان حضور دارد.»
به نظر میرسد که این اتاقک کوچک در گالری، در خود تمثیلی از یک جامعه را دارد که افرادی غیر از کسانی که در آن در حال گذران زندگی هستند ساختارها را تعیین و شاید حتی تحمیل میکنند. ساختاری که بهار ثابت با استفاده از اجسام فیزیکی ساخته و به نمایش گذاشته است نمایندهای از ساختارهایی است که میتوانند از حد فیزیکی فراتر روند و ساختارهای فرهنگی و فکری را هم در بر بگیرند.
از طرفی ساختارهایی که از سوی فاعلی خارجی بنا میشود ساختاری طبیعی نیست. همانطور که در توضیح اشاره به غریزه میشود، غریزهای که طبیعت موجود است و در حالت طبیعی او را چه در زندگی فردی و چه در زندگی گروهی به سمت ساختاری مطابق با طبیعت او هدایت میکند. اما هنگامی که ساختار خارجی بر موجود تحمیل میشود ممکن است آن را دچار بیگانگی و تناقض کند.
به کار بردن واژهٔ معبد در عنوان چیدمان بر تمثیل ذکر شده تأکید میکند؛ ساختارهایی خارجی که با نفوذ در انسان توان نظام دادن به افکار انسان میشود و این نظام به امری مقدس بدل شده است، و تغییر آن به امری ناممکن.
استفاده از موجودات زنده در آثار هنری کاری بسیار نادر است. به خصوص در فضای هنری داخل ایران میتوان گفت که این چیدمان از این نظر کاری نو آورانه محسوب میشود. اما در کنار این نوآوری برای به هم پیوند دادن عناصر مختلف موجود در چیدمان و دریافت مفهومی که هنرمند قصد انتقال آن را دارد، جای تدبیری مناسبتر خالی است. توضیحات ارائه شده به نظر میرسد، کمی مبهم و ناواضح است. شاید برای اینکه تصور میشود با به راحتی در دسترس قرار دادن جوهر و مفهوم اثر هنری از جذابیت آن به عنوان راز و معمایی برای کشف کاسته میشود. در حالی که این چیدمان توان آن را دارد تا بسیار مؤثر و قابل فهم واقع شود و در عین حال شاید حتی مخاطب بتواند آن را با درک و دریافت بهتر جذابتر بیابد.
منبع : هنرآنلاین