میرعماد از موزه متروپولیتن تا حراج آثار هنری

اگر دنیای غرب بازار هنر را با پیکاسو، داوینچی و... به سیطره ‌خود درآورده است، شاید ایران نیز با معرفی نمونه‌هایی شگفت‌انگیز از خوشنویسی بتواند فصلی تازه از بازار هنر را به روی خود بگشاید‎.

‎بدیهی‌ست برای رکورد سازی و دست یافتن به یک بازار بین‌المللی قدم اول باید ارائه آثاری هنری باشد که اصالت و امضای ‌ایرانی داشته باشد؛ زیرا بدون تعارف در هنر مدرن و معاصر خود دنیای غرب سرچشمه اصلی است و بسیار دور از ذهن است ‌در این وادی هنرمند ایرانی بتواند صاحب مارکت جهانی شود‎.‎

شاید سقف پرواز هنر مدرن و معاصر ایران، بازارهای منطقه‌ای به خصوص خاورمیانه باشد که به دلیل اشتراکات فرهنگی و ‌رقابت‌های کلکسیونرها اتفاقات خوبی هم افتاده رخ داده، اما به شهادت چهارده سال اخیر این سقف چندان بالا و بلند نیست و با ‌مبادلات چندین میلیارد دلاری تجارت جهانی هنر، فرسنگ‌ها فاصله دارد. دیگر اینکه به انواع دلایل هنوز مارکت بسیاری از ‌بزرگان هنر مدرنیستی ایران مانند سهراب سپهری، داخلی‌ست و اگر در لندن و نیویورک هم شاهد خرید و فروشی باشیم آنجا هم ‌معمولا ایرانیان برای خرید نقاشی‌های این شاعر نوستالژیک ما دست بلند می‌کنند. ناگفته نماند چند هنرمند ایرانی داریم که خریداران بین‌المللی دارند مانند منیر فرمانفرمائیان و… یا چند هنرمندی که در اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند، اما آن جریان ‌رکورد ساز با این تک ستاره‌ها شکل نمی‌گیرد‎.‎

به نظر می‌رسد وقت آن رسیده هنر ایران با تغییر استراتژی راهبرد عملی‌تری را در دستور کار قرار دهد و با تکیه به هویت ‌خود، ریل گذاری تازه‌ای را برای پیشرفت امتحان کند. سرمایه‌گذاری روی خوشنویسی از اثر هنری خطاطی تا نسخ و کتب ‌خطی و مجموع صنایع وابسته به آن می‌تواند پیشنهادی درست باشد. نکته مهم این است که خوشنویسی در این زمینه اول راه ‌نیست، نشانه آن آوازه جهانی و حضور پررنگش در بزرگ‌ترین موزه‌ها و کلکسیون‌های دنیاست.‎

ایران با معرفی نمونه‌هایی شگفت انگیز از خوشنویسی می‌تواند فصلی تازه از بازار هنر را به روی خود بگشاید‎.

33

در برابر سنگین وزن‌های مارکت هنر غرب، ایران باید روی بزرگانی مانند میرعماد، میرزا غلامرضا، ‌درویش عبدالمجید طالقانی، میرعلی هروی، اسدالله شیرازی، عمادالکتاب، محمدحسین تبریزی، گلستانه، کلهر و تاذمعاصرین ‌غلامحسین امیرخانی … تمرکز کند.‌

نمونه شاخص میرعماد که اتفاقا زندگی و مرگ دراماتیکی داشت، می‌تواند این گمانه را قابل لمس‌تر ارائه دهد. میرعماد از ‌سرآمدان هنر خوشنویسی ایرانی و بزرگترین خوشنویس در خط نستعلیق است، «خط میر» برای حسن خط، مثل شده است.

خط ‌میرعماد در زمان زندگانی‌اش نه‌ تنها در ایران و دربار صفوی بلکه در دربار گورکانیان هند و پادشاهان عثمانی نیز آوازه‌ای ‌بلندپایه داشت. گفته می‌شود که خط او را در زمان زندگی‌اش با طلا معاوضه می‌کردند و در هنگام مرگ از ثروتمندترین مردان ‌ایران بوده چنانچه خانه‌اش را وزیر وقت نتوانست بخرد‎.‎

او قرن دهم می‌زیست و ۶۳ سالگی دنیا را وداع گفت آن هم بسیار تراژیک و هولناک، در سال ۱۰۲۴ ه‍.ق شاه عباس صفوی ‌استاد، را متهم به پیروی از مذهب تسنن کرد و امر به قتل وی داد‎.‎

از او آثار فراوانی باقی‌مانده که در موزه‌های ایران و جهان و مجموعه‌های شخصی نگهداری می‌شود‎.

از میر عماد آثار خطی فراوانی به صورت مرقع یا «قطعات متفرقه» به جای مانده‌است که زینت بخش موزه‌های معتبر ایران و ‌جهان و مجموعه‌های شخصی است. برخی از آثار او اکنون به موزهٔ خوشنویسی قزوین واقع در کاخ چهلستون منتقل شده‌اند. ‌اخیراً به همت هنردوستان ایتالیایی و آمریکایی مجموعه نفیسی از آثار میرعماد حسنی چاپ شده‌است و به همت موزه متروپولیتن ‌نیویورک در دسترس علاقه‌مندان خط ناب نستعلیق ایرانی قرار گرفته‌است‎.‎

آثار میرعماد در «مرقع سن‌پطرزبورگ» یعنی همان مرقع میرزا مهدی خان منشی نادرشاه، که احتمالاً در سال‌های انقلاب ‌مشروطیت کتابخانه سلطنتی ایران آن را به روس‌ها فروخته‌است، دیده می‌شود. این مرقع اخیراً به‌طور کامل چاپ شده و صفحاتی ‌از آن به نام «کرشمه ساقی» در ایران انتشار یافته‌است. رساله باباشاه اصفهانی نیز به خط اوست‎.‎

میرعماد با پالایش خطوط پیشینیان و زدودن اضافات و ناخالصی‌ها از پیکره نستعلیق و نزدیک کردن شگرف نسبت‌های اجزای ‌حروف و کلمات، به اعلا درجه زیبایی یعنی نسبت طلایی رسید و قدمی اساسی در اعتلای هنر نستعلیق برداشت. با بررسی ‌اکثریت قاطع حروف و کلمات میرعماد متوجه می‌شویم که این نسبت به‌عنوان یک الگو در تاروپود حروف و واژه‌ها وجود دارد ‌و زاویه ۴۴۸/۶۳ درجه که مبنای ترسیم مستطیل طلایی است، در شروع قلم‌گذاری و ادامه رانش قلم، حضوری تعیین‌کننده دارد. ‌این مهم قطعاً در سایه شعور و حس زیبایی‌شناسی وی حاصل آمده، نه آگاهی از فرمول تقسیم طلایی از دیدگاه هندسی و علوم ‌ریاضی. میرعماد این نسبت‌ها را نه‌تنها در اجزای حروف بلکه در فاصله دو سطر و مجموعه دو سطر چلیپاها و کادرهای کتابت ‌و قطعات رعایت می‌کرده است. وی چلیپانویسی و قطعه‌نگاری را به مرتبه یک فرهنگ ارتقا داد و به‌عنوان هنری مستقل از ‌کاربرد خط نستعلیق در قاب تاریخ نشاند‎.‎

آن داستان زندگی، و این کمال در هنر، دقیقا همان فاکتورهایی ست که برای بزرگی در بازار هنر نیاز است، میرعماد برپایه همین ‌داشته‌های ذاتی بدون هیچ پشتوانه تبلیغات و بازاریابی در سال‌ها ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ حداقل در ۲۷ حراج شرکت داده‌شده است که ‌سیر صعودی آن در ۱۹ حراج کریستیز و ۸ حراج ساتبیز جالب توجه است.‎

34

آثار میرعماد در حراج کریستیز از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ که در لندن برگزار شد حضور داشت، قیمت‌های پایه آثار او حداقل ۵۰۰ ‌پوند در سال ۲۰۰۷ و حداکثر ۱۶۰۰۰ پوند در سال ۲۰۱۴ بود‎.‎

‎ ‎اکثریت کارهای فروخته‌شده با قیمت‌هایی بالاتر از قیمت پایه چکش خوردند و تعداد معدودی که پایین‌تر به فروش رسیدند اختلاف ‌قیمت‌هایی بسیار کم با قیمت پایه داشته‌اند. حداقل قیمت فروش رفته ۵۷۶ پوند بود که از قیمت پایه تنها ۷۶ پوند بالاتر بود و ‌بیشترین قیمت اثر به فروش رفته ۳۹۶۵۰ پوند بود که با اختلاف بسیار زیاد از قیمت پایه یعنی ۱۰۰۰۰ پوند در سال ۲۰۱۲ ‌فروخته شد و بیشترین اختلاف قیمت با قیمت پایه را در آن حراج کسب کرد. در طول این سال‌ها رشدی تقریباً ۴۰۰ درصدی ‌داشته است‎.‎

همین روند مثبت در حراج ساتبیز قابل مشاهده است

در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ آثار میرعماد در حداقل هشت حراج شرکت داشته‌اند که تعدادی در پاریس و برخی دیگر در لندن ‌برگزار شد‎.‎

‎ ‎آثار میرعماد از قیمت پایه ۲۵۰۰ پوند در سال ۲۰۱۱ تا ده هزار پوند در همان حراج به فروش گذاشته شدند. ‎

قسمت قابل‌توجه آثار میرعماد در حراج ساتبیز فروش اثر ۱۲۵۰۰ پوندی است که مربوط به اثری است کمترین قیمت پایه در بین ‌این چند سال را داشت یعنی ۲۵۰۰ پوند که با اختلاف بسیار چشمگیر ده هزار پوند چکش خورد و بعد از آن اثری با قیمت ۷۷۵۰ ‌پوند فروخته شد که قیمت پایه آن ۵۰۰۰ پوند در سال ۲۰۰۹ بود. به حتم فروش موفقیت‌آمیز آثار میرعماد در این سال‌ها نشان‌دهندۀ ‌اهمیتش در بازار جهانی هنر است‎.‎

اما بازار داخلی هنر در مهر ماه سال ۱۳۹۵ به این بزرگ هنر واکنش درست نشان داد؛ یکی از آثار میرعماد الحسنی در اولین ‌دورۀ حراج باران با قیمت پایه ۸۰ تا ۹۰ میلیون تومان شرکت داده شد که با قیمت ۶۰۰ میلیون تومان به‌فروش رسید. اما کسی ‌تردید ندارد این فروش خوب با آنچه باید باشد فاصله دور و بعید دارد. حتی در مقایسه با برخی آثار مدرن که این روزها در گالری‌‌های تهران به فروش می‌رسد‎.‎

اکنون وقت آن رسیده با معرفی سودآور بودن سرمایه‌گذاری در هنر اصیل راه توسعه و پیشرفت را پیش روی هنر ایران بگذاریم ‌و در بازارهای بین‌المللی با برندهای واقعی‌مان عرض اندام کنیم‎.

منبع: ایلنا

logo-samandehi