نقاط قوت و ضعف آیكونولوژی در بررسی هنر ایرانی

به گزارش گالری آنلاین به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر، این پژوهشگر مقاله خود را با ذكر این كه نگاه فرمالیستی غالب بر هنر ایرانی باعث شده كه محتوای هنری به دست فراموشی سپرده شود، توضیح داد: «از طرفی پافشاری بر روی این نوع رویكردها نوعی عدم درك كامل یا اشتباه از هنر ایرانی را منجر شده است. تعداد مقالاتی هم كه درباره محتوای هنر ایرانی بوده است، بسیار محدود بوده و در شرایطی هم این تقابل شخصی محسوب شده و یا بر روی رویكردهایی استوار شده كه برپایه هنر و تاریخ غربی استوارند. در نتیجه به نظر می رسد ارائه روشی كه به بررسی و تفسیر محتوای هنر ایرانی بپردازد با توجه به خصوصیات فرهنگ و هنر ایرانی الزامی است. از این رو من برای بررسی محتوای هنر ایرانی، دوره قاجار را انتخاب كردم. با توجه به سه عامل تولید معنا یا زمینه تولید، ظاهر بصری و زمینه پذیرش این مباحث را مطرح می‌كنم.

اعتمادی در زمینه ارائه مقاله‌اش تصریح كرد: «مقاله‌ام را در دوقسمت ارائه می‌كنم؛ در ابتدا نقاط ضعف دو رویكرد آیكونولژی و نشانه‌شناسی را مورد بررسی قرار می‌دهم و بعد از آن به معرفی روش تلفیقی می پردازم.»
این محقق، آیكونولوژی را در برخورد با هنر ایرانی دوران پیشامدرن، دارای نقاظ ضعف دانست و ادامه داد: «كاستی‌های آیكونولوژی در برخورد با هنر ایرانی به دوقسمت خلاقیت در تفسیر و دیگری سنت‌ و معنا تقسیم می‌شود. برای خلاقیت در تفسیر ما باید در ابتدا مفهوم و محدودیت‌های واحد تولید معنا كه «آیكون» نام دارد را مورد بررسی قرار دهیم. در این روش آیكون معنای خود را از خارج از متن تصویر به دست می‌آورد كه در اثر استمرار آن در متون تصویرهای مختلف این معنا به صورت علمی دست به دست چرخیده و جلو آمده است. در روش آیكونولوژی، آیكون آن معانی احتمالی‌ كه وابسته به روابط موجود در درون متن تصویری است را نمی‌تواند به دست بیاورد. معنای یك آیكون شكل گرفته و باتوجه به شرایط تولیدش به عنوان مثال نقاش ایكس از آن استفاده كرده و تكرار شده و سنت تصویری شكل گرفته است. به عنوان مثال هنگام بررسی نگاره مجنون در خیابان با توجه به اطلاعاتمان به عنوان یك فرد ایرانی و دیگر نگاره‌های موجود، ما می‌توانیم مجنون را در آن میان تشخیص بدهیم. حال اگر فردی با متون تصویری قبلی آشنایی نداشته باشد، مجنون برایش قابل شناسایی نیست و ممكن است آن را به صورت یك فرد ره گم كرده در بیابان یا سالكی كه برای تعالیم دینی از شهر خارج شده ببیند، در نتیجه آیكونولوژی پایه در اینجا متوقف می‌شود. این ایراد، ایرادی نیست كه فقط برای بررسی هنر ایرانی اتفاق بیافتد و در اكثر هنرها ممكن است به وجود بیایید.»
وی ادامه داد: «مواردی چون سنت و معنا و كشمكش بین سنت و خلاقیت همیشه در روش آیكونولوژی مورد بحث قرار می‌گیرند كه به رعایت متداول قراردادهای تصویری تشكیل یافته در نقاشی سنتی هنر ایرانی می‌توان اشاره كرد. ما كتاب‌های شعر فردوسی و نظامی را داریم كه در طول سالها به حمایت پادشاهان ایرانی در كارگاه‌های سلطنتی خطاطی و نقاشی شده است. به عبارت دیگر تكرار مستمر موضوع آشنا به تشكیل یك سنت تصویری انجامیده‌است. مسئله از آنجا به وجود میِ‌آید كه از قرن شانزدهم میلادی به بعد، پادشاهان به علت مسائل سیاسی و اجتماعی، حمایت خود را از آن كارخانه‌های سلطنتی برداشتند و از این رو یك سری روش‌های جدید در هنر ایرانی مثل تك نگاره‌ها به وجود آمد. قبل از آن هنر ایرانی بسیار وابسته به كتاب آرایی بود. از این دوران به بعد ما حضور تك نگاره‌ها و حامیان جدید هنر را داریم. با حضور حامیان جدید شخصیت‌ها و موضوعات جدید برای ما شكل می‌گیرد. ایراد این قضیه آن است كه فرهنگ ایرانی به صورت ریشه‌ای یك فرهنگ شفاهی است و بر اساس ثبت و مدرك نبوده است و وقتی موضوعات جدیدی را پیش رو داریم، قابل پیش بینی است كه از خیلی موضوعات و داستان‌ها اطلاعات نداشته باشیم. چون فرهنگ شفاهی به ما اجازه نداده، آنها ثبت شوند و درنتیجه محقق معاصر نخواهد توانست آنها را تشخیص بدهد. از طرفی دیگر عدم تكرار آنها به علت حامیان جدید خیلی كم پیش می‌آید كه یك موضوع بیش از یك یا دوبار ترسیم شده باشد در نتیجه این عدم تكرار باعث می‌شود یك سنت تصویری كه برای روش آیكونولوژی است، شكل گیرد تا شما بتوانید یك آیكون را تشخیص بدهید و در برخورد با هنری كه در دوران پیشامدرن شكل گرفته ما همیشه با مشكلات هستی شناختی و معرفت شناختی روبه‌رو هستیم.»
این پژوهشگر درباره روش نشانه شناسی گفت: «روش نشانه شناسی نیز مانند آیكونولوژی روشی است كه بر اساس هنر غرب و فرهنگ آن شكل گرفته است و آن هم بدون كاستی نبوده است. كاستی‌هایی‌كه نشانه شناسی در برخورد با هنر ایرانی می‌تواند داشته باشد كه به دوقسمت تقسیم می‌شود و شامل ذهنیت در مقابل عینیت و دیگری بیننده و متن است. تمامی اجزای درون یك متن تصویری با توجه به رویكرد نشانه‌شناسی می ‌توانند حامل معنا باشند. اما آنچه اینجا مطرح می‌شود دلالت صریح یا دلالت ضمنی است كه یك نشانه می‌تواند داشته باشد.
این استاد دانشگاه در همین زمینه افزود: دلالت صریح دلالتی است كه هیچ گونه شك و ابهامی در آن وجود ندارد و اما ممكن است این معنای صریح با توجه به خصوصیت بیننده و تبدیل به دلالت ضمنی شود. یك چراغ راهنما در اجتماع ما با رنگ قرمز به معنای ایست و سبز به معنای عبور است، اما برای من ممكن است یاد آور یك خاطره باشد. در نتیجه باتوجه به این كه این دلالت می‌تواند از نظر هر كس تغییر كند ممكن است متفاوت شود. از طرفی تمامی دریافت‌هایی كه ما می‌توانیم از یك نقاشی داشته باشیم در روش نشانه‌شناسی در یك رده بندی قرار می‌گیرد. این كه چطور این ذهنیت و عینیت در قبال هم قرار بگیرند مورد سوال است كه «امبرتواكو» در این مورد می‌گوید: «ذهنیت مخاطب همواره در چارچوب متن تصویری محدود می‌شود، شما ممكن است معانی متعددی از یك متن تصویری بگیرید، اما این معانی بی نهایت نیست و یك سری چارچوب‌ها برایش وجود دارد.»
اما در بررسی هنر پیشامدرن ایرانی وقتی اطلاعات كاملی از آن دوران نداریم و به عنوان یك مخاطب معاصر آن را می‌بینیم همواره این امكان هست كه مرزهای استدلالی با توجه به تغییر گفتمان جا به جا شود و همواره این احتمال هست كه ما مفاهیم معاصر را بر روی متونی كه مربوط به دوره پیشامدرن است، استفاده كنیم.»
الهام اعتمادی در انتها از روش تلفیقی برای مواجه با این مشكلات نام برد و نتیجه گرفت: «برای برخورد با مشكلات یاد شده، استفاده از روش تلفیقی آیكونولوژی و نشانه شناسی پیشنهاد می‌شود. در این روش از یك واحد معنا به نام اجزا ترسیم شده استفاده ‌می‌شود. روش تلفیقی دارای 4 مرحله است: بررسی عنوان نقاشی، بررسی اجزا اصلی ترسیم شده در آن متن تصویری، جدولی كه برای بررسی نقاشی دوران پیشامدرن طراحی شده است و معنا در نقاشی.»

logo-samandehi