«میراث مشترک هنرهای تزئینی ایران و هند» نقد و بررسی شد

پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر، در نشستی تخصصی «میراث مشترک هنرهای تزئینی ایران و هند» را تحلیل و بررسی کرد.


به گزارش گالری آنلاین به نقل از روابط‌ عمومی پژوهشکده هنر، نشست تخصصی «میراث مشترک هنرهای تزئینی ایران و هند»، دوشنبه 21 خرداد 1403، به همت پژوهشکده هنر فرهنگستان برگزار شد.

زهرا دستان، عضو هیئت علمی و مدیر گروه هنرشرق پژوهشکده هنر، ضمن خوش‌آمد‌گویی به میهمانان و معرفی سخنرانان،گفت: این دومین نشست از میراث مشترک هنر ایران و جهان شرق است که اولین نشست آن در سال گذشته برگزار شد و هدف از آن، مطالعه تاریخی مشترکات فرهنگی و هنری ایران با کشورهای حوزه شرق است. ابتدا با کشور هند آغاز کردیم به این علت که هند مشترکات بسیار زیادی از جنبه‌های تاریخی، فرهنگی، هنری، اسطوره‌ای و زبانی با ایران دارد و با همکاری اساتید و پژوهشگران این حوزه نشست‌های آینده گروه هنر شرق در خصوص معماری، ادبیات و فلسفه خواهد بود.


سپس سمانه کاکاوند، دانشیار دانشگاه هنر با موضوع «مطالعه روابط دو سویه ایران و هند بر بستر طرح و نقش‌بافته‌ها» به سخنرانی پرداخت و گفت: سخت است اگر بخواهیم راجع به ایران و هند صحبت کنیم و یک مبدأ را دنبال کنیم،در این تحقیق یک نگاه پاره‌خطی دارم از دوره صفویه تا زندیه و مطالعاتم این بازه زمانی را در برمی‌گیرد. گفتگوی تمدن‌ها از ورای بافته‌ها قابل تامل است و در دوره صفویه،بافته‌ها به مثابه اشیایی که در دیپلماسی فرهنگی نقش ایفا می‌کنند، بسیار با اهمیت هستند. بافته‌های سنتی ایران از مهمترین اقلام در دیپلماسی فرهنگی دو کشور ایران و هند لحاظ می‌شوند. جابجایی عناصر هویتی از طریق بافته‌ها مختصاتی داشته و عوامل بسیاری از رهگیری سیر مبادلات بافته‌ها قابل درک است.


کاکاوند در ادامه افزود: فرضیه‌ای وجود دارد که گمان می‌رود دفعۀ نخست اهداء قطعاتی از پارچه‌های غیاث‌الدین نقش‌بند، طرح بافته‌های دستگاهی هندی را متحول نمود و بار دوم با ورود منسوجات هندی در عصر نادری، الگوی «گل و بوته ای» رونق یافت. طرح ‌بندی گلستان دفعات نخست و دوم بر بستر پارچه و بار سوم بر پیکر بافته‌های بیشتری ازجمله قالی نقش بسته است.

او گفت: عوامل و مؤلفه‌های قابل تأملی، طرح اشاره شده را مقبول نموده که موجب استمرار و گسترش طرح «شبکه‌ای لوزی مشتمل بر گل و بوته « شده است. از سه پدیده فرهنگی می‌توان به عنوان عوامل تأثیرگذار در فراگیری این طرح یاد کرد:

پدیده اول: انطباق‌پذیری فرهنگی از طریق صلح و دوستی: پارچه‌های غیاث الدین علی نقش‌بند یزدی (عصر شاه عباس صفوی)

پدیده دوم: انطباق‌پذیری فرهنگی به واسطه ورود هنرمندان هندی و غنائم پس از جنگ کرنال، ورود بافته‌های داری و دستگاهی شمال هند(کشمیر و لاهور) به ایران در عصر نادرشاه افشار

پدیده سوم: انطباق‌پذیری فرهنگی در میان لایه‌های درونی فرهنگ در ایران و شکل‌گیری طرح گلستان در نیمۀ دوم قرن دوازدهم هجری

در ادامه رضا میرمبین، دکترای فلسفه هنر، پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی و نویسنده حوزه هنرهای سنتی با موضوع «هاله نورانی دور سر؛ میراث اسطوره‌ای - تصویری مشترک نگارگری ایران و هند» سخنرانی کرد و گفت : بحث اصلی من ارتباط بین این دو مفهوم فرهنگی و اسطوره‌ای و نگارگری است که شامل سه بخش است:

زمینه فرهنگی و اسطوره‌ای بین جغرافیای هند و ایران، چگونگی پدید آمدن نگارگری و ریشه‌های اسطوره‌ای که این هنر را پشتیبانی کرده و این فرم را در آن پدید آورده است.

هاله دور سر،که این میراث‌های اسطوره‌ای، چگونه آن را شکل داده و از چه طریقی در این دو هنر تبلور پیدا کرده و تاثیراتی که ایران بر آن گذاشته و تاثیراتی که از آن پذیرفته است.

یکی از عناصر بصری نگاره‌ها که تقریباً در تمامی مکاتب نگارگری ایران حضور دارد و حتی در مکتب نگارگری گورکانی (مغولان کبیر) در هند نیز رخ نموده و البته بیش از این موارد نیز مسبوق به سابقه است نقشی است که از آن به "هاله دور سر"یاد می شود.


این پژوهشگر در ادامه افزود: نگارگری هنری است که ریشه‌های آن را در تفکر اسطوره‌ای می‌توان پیدا کرد و از جمله، اولین مکتب رسمی که در نگارگری داریم و مکتب التقاطی است که به آن مکتب بغداد می گویند و حتی پیش از آن، نقاشی مانوی است که از همان ابتدا ما هاله را داریم. به عبارتی، این هاله به واسطه شأنیت اسطوره‌ای که دارد وارد نگارگری می‌شود و با اینکه مکتب نگارگری گورکانی، تأثیرات بسیاری از مکاتب نگارگری صفوی می‌پذیرد اما در مفهوم هنر هندی، گرایش به تقدس در آن دیده می‌شود.

در ادامه محمد محمدی، دکترای تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی از دانشگاه هنر تهران، با موضوع «نقش‌مایه‌های ایران ساسانی در هندوستان» سخنرانی کرد و گفت:بحث من در مورد بازتاب نقش مایه‌ها یا آثار هنرهای تزئینی ایران باستان در هند باستان است در دوران باستان، بخصوص اواخر دوره ساسانی و اوایل شکل‌گیری هنر ایران در دوره اسلامی،مناسبات ایران و هند کمی پیچیده تر از آن چیزی است که در دوره‌های بعدی وجود دارد.


با توجه به اینکه هندوستان باستان ساختار یک گونه و یک دستی نداشته است و در آن زمان که مورد نظر ما است، یعنی از شکل‌گیری پادشاهی هخامنشی تا فروپاشی ساسانیان، تغییرات بسیار زیادی را تجربه کرده است، می‌توان گفت که ما با سه بخش در هندوستان در ارتباط بوده‌ایم: هند دراویدی که در بخش جنوبی بوده است و بخش میانی که در یک مقطعی کوشانیان به آنجا نفوذ کردند و بخش های شمالی که ارتباط زیادی با آسیای مرکزی و ایران و ایرانی‌تبارها داشته است و به علت تحولات زیاد، مطالعات تاریخ هنر جهان باستان در این منطقه بسیار دشوار است.

محمدی در ادامه افزود: اثرگذاری ایران باستان بر هند باستان، البته در حوزه هنرهای تزئینی در دو نوع دسته‌بندی می‌شود:یک دسته‌بندی بر اساس تاثیرات بر هنر بودایی و دیگری بر هنر هندویی است که با هم متفاوت هستند.

این نشست با پرسش و پاسخ پایان یافت.

logo-samandehi